۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیایش» ثبت شده است

عطّار نیشابوری: کردگار هفت افلاک

 

به نام کردگار هفت افلاک

که پیدا کرد آدم از کفی خاک

خداوندی که ذاتش بی زوال است

خرد در وصف ذاتش گُنگ و لال است

زمین و آسمان از اوست پیدا

نمودِ جسم و جان از اوست پیدا

مه و خورشید نورِ هستیِ اوست

فلک بالا زمین در پستی اوست

زوصفش جان ها حیران بمانده

خرد انگشت در دندان بمانده

ز کُنهِ ذات او کس را خبر نیست

بجز دیدار او چیزی دگر نیست

نـه کس زو زاده نـه او زاده از کس

یکی ذات است در هر دو جهان بس

الهی بر همه دانای رازی

به فضل خود ز جمله بی نیازی

الهی جز درت جایی نداریم

کجا تازیم چون پایی نداریم

الهی من کی ام این جا؟ گدایی

میان دوستانت آشنایی

الهی این گدا بس ناتوان است

به درگاه تو مشتی استخوان است

الهی جان عطّارست حیران

عجب در آتش مهر تو سوزان

دلم خون شد ز مشتاقی تو دانی

مرا فانی کن و باقی تو دانی

 

منبع: عطّار نیشابوری، فریدالدّین، الهی نامه، تصحیح: هلموت ریتر، تهران، انتشارات توس، چاپ دوم: 1368 صص 2 -11.

منبع تصویر: آژانس عکس ایران.

موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام آقاخانی چگنی

جوهر کش(مشهور همدانی): یاد خدا

   تو عالی به جاه و جلالی خـدا   

بـه ذاتت قسم بـی مثـالی خـدا

موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام آقاخانی چگنی

سنایی غزنوی: نامۀ نانبشته

 

ای ناگزران عقل و جانم

وی غارت کرده این و آنم

ای نقش خیال تو یقینم

وی خاک جمال تو گمانم

بی هیچ بخر مرا هم از من

هـرچند که رایــگان گـرانــم

در نامه به جای دیده بنشین 

تا نامۀ نانبشته خوانم

منبع: دیوان سنایی، مدرس رضوی، تهران، انتشارات سنایی، چاپ سوم: 1362، صص384 و 385.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام آقاخانی چگنی

خواجه عبدالله انصاری: باغ امید

 

 

 

         باغ امید

الهی! از مهر تو اثر آمد، همۀ مهرها سرآمد

الهی! گفتی کریمم، امید بدان تمام است؛ تا کَرَم تو در میان است

الهی! ندانم که در جانی، یا جان را جانی، نه اینی، نه آنی؛ ای جان را زندگانی،حاجت ما عفو است و مهربانی

الهی! بنیاد توحید ما را خراب مکن، و باغ امید ما را بی آب مکن و به گناه روی ما را سیاه مکن

الهی! می بینی و می دانی، و برآوردن می توانی

 

 

منبع:

سخنان پیر هرات، خواجه عبدالله انصاری، به کوشش دکتر محمّد جواد شریعت، شرکت سهامی کتاب های جیبی،با همکاری انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ ششم 1370، صص 3، 4، 27 و 58 .

منبع تصویر: ساعد نیوز

موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام آقاخانی چگنی

فردوسی توسی. به نام خداوند جان و خرد

 

 

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جای

خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیهان و گردان سپهر

فروزندۀ ماه و ناهید و مهر

ز نام و نشان و گمان برتر است

نگارندۀ بر شده پیکر است

به بینندگان آفریننده را

نبینی مرنجان دو بیننده را

نیابد بدو نیز اندیشه راه

که او برتر از نام و از جایگاه

سخن هرچه زین گوهران بگذرد

نیابد بدو راه جان و خرد

خرد گر سخن برگزیند همی

همان را گزیند که بیند همی

ستودن نداند کس او را چو هست

میان بندگی را ببایدت بست

خرد را و جان را همی سنجد او

در اندیشۀ سخته کی گنجد او

بدین آلت رای و جان و زبان

ستود آفریننده را کی توان

به هستیش باید که خستو شوی

ز گفتار بی کار یکسو شوی

پرستنده باشی و جوینده راه

بژرفی بفرمانش کردن نگاه

توانا بود هرکه دانا بود

ز دانش دل پیر برنا بود

از این پرده برتر سخن گاه نیست

ز هستی مر اندیشه را راه نیست

 

منبع:

شاهنامۀ فردوسی(از روی چاپ مسکو)، به کوشش و زیر نظر دکتر سعید حمیدیان، ناشر: دفتر نشر داد،چاپ دوم(اوّل برای ناشر)،1374، ص12 و 13 .

منبع عکس:

ویکی فقه

موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام آقاخانی چگنی