راز و نیاز
ای از حـرم ذات تـو عـقل آگه نی
وز معصیت و طاعت ما مستغنی
مستـم ز گـنـاه و از رجـا هشیارم
امـیــد بـه رحـمـت تـو دارم یعـنـی
***
گر گوهر طاعت نسُفتم هر گز
ور گَرد گنه ز رخ نرُفتم هرگز
نـومـیــد نـیــم ز بارگـاه کرمت
زیرا که یکی را دو نگفتم هرگز
***
بـا تـو بـه خـرابـات اگـر گـویــم راز
بِه زانکه کنم بی تو به محراب نماز
ای اوّل و آخر تو و جز تو همه هیچ
خواهی تو مرا بسوز و خواهی بنواز
***
منبع:
رباعیّات خیّام(طربخانه)، یاراحمد بن حسین رشیدی تبریزی، با تصحیح: استاد علّامه جلال الدّین همایی، مؤسسۀ نشر هما، تهران، چاپ دوم 1367، صفحات 7 و 8 .