بی عنایات خدا هیچیم هیچ

 

این همه گفتیم لیک اندر بسیچ

بی عنایات خدا هیچیم هیچ

بی عنایات حق و خاصان حق

گر مَلَک باشد سیاه استش ورق

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

با تو یاد هیچ کس نبود روا

قطرۀ دانش که بخشیدی ز پیش

متّصل گردان به دریاهای خویش

قطرۀ علم است اندر جان من

وارهانش از هوا وز خاک تن

 

منبع:

جلال الدین محمّد بن محمّد مولوی، مثنوی معنوی، به تصحیح رینولد نیکلسون، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اوّل: 1382، ص 86 .